اقتصاد کلانشاخصیادداشت ها

حماسه‌ی جهش تولید در نبود تقاضا

با شروع سال جدید و اعلام شعار جهش تولید دغدغه ای به ذهنم خطور کرد که دوست دارم آن را با خوانندگان تحلیلگر در میان بگذارم حتما این افسانه را شنیده‌اید، که هر ساله آمریکا این کشور کاپیتالیستِ استثمارگرِ جهانخوار (همان آنتاگونیست همیشگی افسانه‌های ما) اضافه‌ی گندم ، غلات و ذرت خود را به اقیانوس می‎‌ریزد، تا بتواند قیمت محصولات را بالا نگه دارد. جدای از بررسی این واقعیت که چنین عملی انجام می‌شود و یا نه؟ که باید گفت اضافه تولید خیلی از محصولات حتی در همین ایران عزیز ما به دلایل بسیار متنوعی نابود میشوند. یک واقعیت بنیادین بازار پشت این داستان وجود دارد، که آن را باور پذیر و در بعضی مواقع حتی تبدیل به واقعیت میکند.
و آن واقعیت ذات وجودی بازار یعنی همان تعادل عرضه و تقاضا است. یک مورد خیلی ساده استفاده ازین قانون این است که هرگاه تقاضا کاهش پیدا کرد قیمت ها افت میکنند، تا نتیجتا عرضه صرف نداشته باشد. و سمت عرضه هم کاهش یابد سپس قیمت و بازار به تعادل برسد. مثلا وقتی شما دو گاو دارید و نیاز دهکده به یک پالت شیر است. باید یک پالت شیر اضافی را وارد بازار نکنید، تا تعادل بازار حفظ گردد. و اگر اینکار را نکنید( یعنی شیر اضافی عرضه کنید )احتمالا به دلیل افت شدید قیمت شیر( عرضه دوبرابر تقاضا )دیر یا زود مجبور خواهید بود یک گاوتان را بفروشید تا هزینه تولید را پوشش دهد. و به این ترتیب بازار با کم شدن عرضه دوباره به تعادل میرسد. ( البته این مثال بسیار ساده در نظر گرفته شده بود)

وضعیت کنونی جهان

سال 2020 را باید نقطه عطف جهان حداقل بعد از جنگ جهانی دوم دانست. این سال با خطر شروع جنگ جهانی سوم آغاز شد. و هر چه میگذرد بیشتر کره زمین را به سمت یک وضعیت آخرالزمانی سوق میدهد. اما نکته مهم در این سال برای اقتصاد جهان قرنطینه و هزینه های حاصل از آن است جهانی که بنیادش را بر مصرفگرایی محض گذاشته، در شرایطی که نزدیک یک سوم جهان در مسابقه‌ی کمتر مصرف کردن برای بیشتر زنده ماندن قرار دارند. احتمالا مشکلات عدیده دامنگیرش خواهد شد.
خب پس تا اینجا دریافتیم قرنطینه یک کاهش شدید در تقاضا ایجاد کرده است، که خب طبیعی است اگر عرضه خیلی محصولات در سطح قبلی انجام بگیرد منجر به کاهش شدید قیمت خواهد شد. در یک مورد خاص و بسیار داغ امسال شاهد همزمان افزایش عرضه و کاهش تقاضای جهانی بودیم. طلای سیاه با درگیری روسیه و عربستان و در ادامه مداخله کشور های آفریقایی مانند نیجریه به یک بازار به شدت پرعرضه تبدیل شد، که با بحران تقاضا هم رو به رو بود. نتیجتا قیمت نفت سقوط آزاد خود را آغاز کرد و امروز در حالی این یادداشت نوشته میشود که تمام کشور های صادرکننده و تولید کننده نفت درحال رایزنی برای کاهش عرضه هستند، تا تعادل به بازار باز گردد.

برنامه ریزی آینده‌ی ایران

جدای از فاجعه انسانی که کرونا در ایران رقم زده است. و تحلیلگر خیلی پیشتر از شیوع آن را هشدار داده بود. یک فاجعه اقتصادی هم برای بسیاری از اصناف ایران با کرونا همزمان شد. و آن همزمانی فاجعه کرونا با ایام عید ایرانیان که یکی از مهمترین ایام سال برای خیلی از کسب و کارها محسوب میشود بود. در کنار این موضوع افت شدید قیمت کامودیتی ها، نفت، گاز و مشتقات آنها خود فشار را بر کشور ده چندان کرده است. و حرکت نرخ ارز در چند روز اخیر گویای همین واقعیت است.
در این شرایط برنامه ریزی صحیح تنها امید کشور برای سقوط نکردن است. حال همه‌ی این بحران های بیرونی و خود ساخته را با یک استراتژی فاجعه بار جمع بزنید. به راستی استراتژی و طبیعتا در یک زمان طبیعی استراتژی‌های افزایش تولید و حضور در بازار های جهانی میتواند، کاری شایسته باشد اما استراتژی جهش تولید برای سالی که تقاضا وجود ندارد به راستی پیامدهای بسیار خطرناکی میتواند داشته باشد.
داستان آمریکا و غلات و همچین دامدار و پالت شیر ابتدای بحث یادتان بیاید. و در شرایط امروز ایران جایگذاری کنید. با این سیاستگذاری ما دچار یک دور باطل افزایش و جهش در تولید و عرضه میشویم. در حالیکه قدرت خرید مردم به دلیل نابودی کسب وکار ها از بین رفته، در جهان هم تقاضایی با قیمت مناسب وجود ندارد. در نتیجه از کارخانه های کوچکتر به بزرگتر کم کم همه صنعت تعطیل میشود. و بیکاری گسترده اتفاق خواهد افتاد که خودعامل بسیاری از بحران های اجتماعی دیگر است. امید است این بار کمی بیشتر از کرونا هوشیار باشیم.

بزرگترین خطر پیش‌روی ایران

واقعیت این است که بزگترین خطر پیش‌روی ایران از نگاه تحلیلگر نه کرونا، نه قیمت نفت، نه جهش تولید در نبود تقاضا و نه فجایع اقتصادی آینده ایران در پی اتفاقات این چند ماه می‌باشد. بزرگترین خطر نبود نگاه صحیح و استفاده از آراء همه اندیشمندان و تصمیم گیری دموکراسی محور بر اساس آراء افراد متخصص می‌باشد. که در نتیجه باعث ایجاد ناامیدی در توده مردم شده و تصور مردم را نسبت به کارآمدی و رشد آینده کشور مخدوش میکند. امید است با یک هم اندیشی نخبگانی و همدلی جمعی کشور بتواند ازین گردنه تاریخی نیز عبور کند.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا