کرونا وآنچه در انتظار جهان است
آمریکا رکورد دار مبتلایان و تلفات از کرونا شد. نزدیک به دو میلیون نفر در جهان مبتلا شده اند و آمار رو به افزایش است. دولتهای متعددی که وضع مالی خوبی داشتند دستور به قرنطینه دادند و با تلاش برای تامین مایحتاج مردم، می خواهند زمان بخرند. چون هیچ کس نمیداند تا چه زمانی این شرایط بحرانی ادامه خواهد داشت. در یادداشتهای قبلی به حافظه تاریخی بشر در برابر خیزشهای طبیعت اشاره کردم و به ادامه ی این روند و پیدا کردن راهی موثر توسط انسان، که سالهاست با طبیعت در کشمکش است امیدوار هستم. انسان طاعون و آنفولانزا و امثالهم را به خود دیده است اما عده ای از ما به گونه ای برخورد میکنیم که انگار این اولین بیماری کشنده ای است که بشر با آن رو به رو شده است. علاوه بر اینکه اولین نبودن این بیماری را باید به خاطر داشت، آنچه نگارنده را به وحشت میاندازد این است که این بیماری آخرین هم نیست. جهان به قدری برای بشر کوچک شده است که اگر پول و پاسپورت درست و حسابی داشته باشد میتواند به هر جهنم دره ای سفر کند. شاید در گذشته اگر مردم یک شهر دچار طاعون می شدند به دلیل آسان تر بودن کنترل رفت و آمد راحت تر می شد بیماری را مهار کرد اما اکنون با وضعی رو به رو هستیم که عده ای نهارشان را در پاریس میخورند و شام را در ونیز صرف می کنند، آخر هفته ها هم سری به آمریکا میزنند تا گلف بازیشان به تعویق انداخته نشود. دیگر به واقع در یک دهکده زندگی میکنیم که اگر یک نفر عطسه کند احتمالا خیلیها سرما خواهند خورد. آمارها نشان میدهد بیماری های کشنده ای از دسته ی کرونا (که سارس و مرس هم از همان دسته بودند) زود به زود به یاد بشر می افتند. از آنفولانزای اسپانیایی تقریبا 100 سال گذشت تا دوباره طبیعت هوس کرد به دست ابولا بشر را درو کند، اما از ابولا و سارس و مرس خیلی نگذشته است. در واقع آخرین نبودن کروناها از آن جهت ترسناک است که به نظر طبیعت خوشش آمده و زود به زود به یادمان میافتد. اگر کرونا را مهار کردیم و دو سال دیگر باز فیل طبیعت یاد هندوستان آدمیزاد کرد چه؟
هنوز ابعاد کرونا و مرگ و میرش به درستی معلوم نیست اما به نظر نمیرسد که در جداول از طاعون و آنفولانزای اسپانیایی پیشی بگیرد. اما بدبختی آنجاست که معلوم هم نیست ویروس بعدی که میخواهد شاخ انسان را بشکند چیست.
اگر بخواهم حرف هایم را خلاصه کنم باید بگویم که کرونا آنقدر ها هم وحشتناک نیست (منظورم در مقایسه با سلفهایش است وگرنه اگر کسی از نزدیک بوی مرگ را بشنود چنین حرفی نخواهد زد) اما کم شدن فاصله ی بیماریهایی از این دست که به ریش تجهیزات پزشکیمان میخندند حسابی ترسناک است.
معلوم نیست دولت ها تا کی توان دادن خرج شهروند هایشان را داشته باشند، اما هر چقدر هم که باشد قطعا نمیتوانند هر چند وقت یکبار اینقدر توی خرج بیفتند.
در مجموع تحلیلگر معتقد است آنچه باید بیش از کرونا و مرگ و میرش توجه جهان را به خود جلب کند، آماده شدن برای تکرار موقعیت های این چنینی و در نظر گرفتن بودجه های کلان برای مقابله با قلقلک های دوباره ی طبیعت است. شاید دفعه ی بعد طبیعت،100 سال به ما وقت ندهد و زودتر به دیدنمان بیاید.
پ.ن: در پاراگراف آخر از واژه ی قلقلک استفاده کرده ام. شاید فکر کنید کرونا قلقلک طبیعت نیست و یک طغیان است. حال تصور کنید دایناسور ها به مجموع وقایعی که منقرضشان کرد چه میگویند. مخلص کلام اینکه به نظر نگارنده، همان لفظ قلقلک هم برای کرونا زیاد است و طبیعت هنوز یک میلیونم آنچه در چنته دارد را هم رو نکرده است.