اقتصاد کلانشاخصمقالاتیادداشت ها

انتخابات آمریکا و تاثیر آن بر اقتصاد جهانی

هر کس توافق ترامپ با چین را خوانده باشد خواهد فهمید که بقای ترامپ در دفتر بیضی چه بلایی بر سر اقتصاد جهان خواهد آورد. تحمیل تعهدات مالی به چین در ازای بقای حضورش در آمریکا رسماً فاتحه ای بود که ترامپ بر سر مزار بازار آزاد ، فریدمن و دوستانش خواند.
ترامپ هر جا که هزینه ای می‌دید حتی به بهای از دست دادن متحدان چند صد ساله اروپایی‌اش تلاش می‌کرد، تا هر کس دنگ خودش را بدهد. و هر جا لازم بود زیر میز توافقات بین المللی میزد. تا به قول خودش آمریکا را به بزرگی باز گرداند.
همانطور که در بخش قبلی این مطلب به تفکیک احتمالات به شرح آنچه به نظرمان پیش خواهد آمد پرداختیم، این بار هم نتایج را به طور مجزا بررسی میکنیم:

حضور مجدد ترامپ در کاخ سفید

Trump's leadership is tested in time of fear, pandemic

خوشمان بیاید یا نیاید ترامپ پای بیشتر حرف‌هایش ایستاده است، و اگر همه کارهایش به نتیجه نرسیده باشد، لااقل جرئت انجام بعضی کارهای عجیب و غریب مثل مذاکره مستقیم با کیم جونگ اون و معامله قرن و خروج از برجام را داشته است.
کاهش عجیب و غریب نرخ بیکاری در آمریکا تا همین چند وقت پیش همه را نسبت به پیروزی مجدد ترامپ مطمئن کرده بود اما کرونا بلایی بر سر ترامپ آورد که چنگیز مغول با نیشابور نکرده بود. اظهارات عجیب و غریب و عملکرد به شدت ضعیف ترامپ در حفظ جان آمریکایی‌ها پایگاه رای او را به شدت متزلزل کرده است.
اگر بخواهیم عملکرد ترامپ را در ایجاد شغل برای آمریکایی ها تشریح کنیم برای تقارب ذهنی شاید بد نباشد که از مثال زیر استفاده کنیم:
ترامپ شبیه پدری است که بچه‌هایش از بیکاری و بی‌پولی و گرسنگی و امثالهم به تنگ آمده اند، و این پدر مهربان هم برای بستن دهان فرزندانش و برای باقی ماندن در جایگاه پدری مهربان و فداکار اقدام به فروش خانه‌اش می‌کند.
با پول حاصل از فروش خانه، یک خانه لاکچری در بالای شهر را رهن کامل می‌کند و با باقی مانده‌اش هر شب برای اهل و عیال پیتزا و نوشابه می‌خرد تا همگی دور هم خوش بگذرانند. مثال عجیبی است اما در حد همان تقارب ذهنی، چندان غریب هم نیست.
ترامپ کاخی را که سالیان سال روسای جمهوری قبلی در تثبیت رهبری آمریکا با چنگ و دندان و به زور کودتا و جنگ و لشکرکشی و منفجر کردن بمب اتم بنا کرده بودند جوری به حراج گذاشت که تن مرحوم جفرسون و هری ترومن در قبر به رعشه افتاد. با تحمیل قرار داد های بعضا استعمار گونه به چین و دیگر کشورها، آمریکایی ها را شاغل کرد و رسما فاتحه بازار آزاد را خواند. از جدایی انگلستان از اروپا حمایت کرد و رسما اتحادیه اروپا را بر علیه آمریکا شوراند.

دست از حمایت کردهای عراق کشید و در جنگ با داعش و دولت مرکزی تنهایشان گذاشت. موشک های چندین هزار دلاری را حرام چادرهای چند دلاری طالبان نکرد و با حسن نیت! بر سر میز مذاکره با آن ها نشست‌.
در مجموع آنچه که ترامپ انجام داد، بالا بردن سطح رفاه مردم خودش به قیمت از بین بردن رهبری آمریکا بود که در نتیجه آن، جهان از آنچه گلوبالیزشن نامیده میشد، فاصله گرفت و جمع های کوچک تری در نقاط مختلف جهان در اثر ناامنی و بلاتکلیفی تحمیل شده از طرف ترامپ شکل گرفت.
هر کشوری که تا دیروز آمریکا را حامی اصلی ارزش های لیبرالی در جهان می‌دید و تکیه گاهش، بزرگترین ارتش دنیا و نفوذ اقتصادی گسترده آن بود، ناگهان خودش را در برابر چینی ها و پوتین و دیکتاتورهای ریز و درشت منطقه‌اش دست خالی دید و به ناچار به سمت آن ها متمایل شد تا خودش را از درگیری ها و اعمال فشار های بعدی خلاص کند.
آلمان هم که با خروج بریتانیا موقعیت را برای کسب رهبری جامعه اروپایی فراهم می‌دید شروع به تیم سازی از آن هایی کرد که حسابی از ناسیونالیست ها ترسیده بودند، و با فشار و هزینه و ایجاد رعب و وحشت، فرانسه را از دست امثال ترامپ نجات داد و عملا خودش را به رهبر مقتدر اروپا تبدیل کرد.
در همین سایت مطلبی تحت عنوان تجارت چگونه میتواند باعث پیشرفت همگان شود نوشته خواهد شد به زودی که به استناد به همین مطلب و پشتوانه علمی آن، میتوان گفت که هر چه تجارت در سطح جهان گسترش بیشتری پیدا کند و به اقتصاد اجازه داده شود تا مسیر اصلی خود را طی کند، رشد اقتصادی تمام کشورهایی که از این موضوع تبعیت کنند، در یک پروسه بلند مدت، مثبت خواهد بود و در مجموع مبادلات تجاری گسترده به سود همه خواهد بود و این دقیقا همان چیزی است که ترامپ به زور تلاش دارد تا در مقابل آن بایستد و با از بین بردن تجارت جهانی و مجبور کردن کشور ها به پذیرفتن اقتصاد دستوری مد نظر خودش، در کوتاه مدت زمینه رشد تولید ناخالص ملی آمریکا را افزایش دهد.
نتیجه این روند اما در بلند مدت باعث کاسته شدن از قدرت آمریکا در سطح جهان خواهد بود و روزی فرا خواهد رسید که دیگر دندانی برای نشان دادن نخواهد بود. تا بتواند به واسطه آن، قرارداد های استعماری با کشورها امضا کند.

تک دوره ای شدن ترامپ و روی کار آمدن بایدن

US election: Joe Biden and Donald Trump clash in chaotic presidential debate

مالیات ها را افزایش خواهد داد، استفاده از سوخت های فسیلی را محدود خواهد کرد، هزینه های رهبری آمریکا بر جهان را خواهد پرداخت و مجددا به تکیه گاهی مطمئن برای جهان تبدیل خواهد شد.
خطوط بالا مجموع آن چیزی است که بایدن در صورت پیروزی قصد اجرای آن را دارد. تقریبا همان چیزی که هم صنفی‌هایش سال های سال انجام داده بودند تا اینکه مشعل به ترامپ رسید و آن را خاموش کرد.
بایدن بر خلاف ترامپ از جوانی نان سیاست مداری و سیاست مداران را خورده است و موهایش را در دفاع از جهان آزاد و سیاست های لیبرالی دموکرات ها سفید کرده است. و جز آنچه که گفته شد از او توقع نخواهد رفت.
او هزینه ها و همچنین فایده های رهبری آمریکا بر جهان را درک میکند. و به جای آنکه اعراب را بدوشد و در تلویزیون به آن ببالد، صرفا آن ها را خواهد دوشید اما آبرویشان را نخواهد برد.
با آمدن بایدن به صحنه، دوباره شاهد همان آمریکایی خواهیم بود که سالیان دراز پیرمرد های سیاست مدار، سربازانش را برای دفاع از آنچه ارزش های لیبرالی می‌نامند به جبهه می‌فرستادند تا مبادا به قبای دموکراسی و آزادی مدنظرشان گردی بنشیند. بایدن رفاقت های قدیمی را احیا میکند و مجددا دست دوستی به سمت اکراد و کره جنوبی و امثالهم دراز خواهد کرد. مخارج اروپایی ها در ناتو را به عهده خواهد گرفت و آن ها را در مقابله با روسیه تنها نخواهد گذاشت که نتیجه آن مصرف شدن مالیات آمریکایی ها در جایی به غیر از کشور خودشان خواهد بود.
او همکاری با چین را هم از سر خواهد گرفت و برای خوش آمد پکن هم که شده، فشار های کمتری بر آن ها خواهد آورد که به معنی از دست رفتن مشاغل فراوانی است که ترامپ با جمع کردن پای چین از آمریکا ایجاد کرده بود.مرز های آمریکا را به روی مهاجرین باز خواهد کرد و با حضور نیروی کار ارزان قیمت در کشورش، آمریکایی های بیشتری را بیکار خواهد کرد.
در مجموع آنچه که بایدن و حزبش در مسند ریاست جمهوری انجام خواهند داد، در کوتاه مدت برای آمریکایی ها چندان خوشایند نخواهد بود اما در بلند مدت با توسعه روند جهانی شدن و با گسترش تجارت تاثیرات مثبتی هم برای آمریکا و هم برای جهان ارمغان خواهد آورد.
نکته ای که نباید از آن صرف نظر کرد برخی سیاست های سوسیالیت گونه ایست که دموکرات ها همیشه به آن معتقد بوده اند و با مواردی مثل اعمال مالیات بر سوخت های فسیلی و محدود کردن استفاده از اسلحه و مواردی از این قبیل تلاش کرده اند تا اقتصاد کمپانی محور آمریکا را به پذیرفتن قوانینی مجبور کنند که سالیان طولانی از آن ها فرار کرده است. افزودن مالیات ها و در نظر گرفتن طرح های پر هزینه ای مانند بیمه درمانی اوباما، باعث بزرگ تر شدن دولت در آمریکا و کاهش پویایی اقتصاد خواهد شد.

سخن پایانی

ترامپ یا بایدن آنقدرها تفاوتی در بلندمدت که مهترین تایم فریم برای تصمیم گیری و تغییر روند جهان است ندارند. آمریکا فارق از رییس جمهورش بخاطر بنیادهای صحیحی که دارد، به رشد اقتصادی با سرعتهای متفاوت ادامه خواهد داد. و این علاوه بر نظر نویسنده نظر پیامبر سرمایه گذاری وارن بافت افسانه‌ای نیز می‌باشد.

هرچند که کوته نظری است اگر نقش رییس جمهوری بزرگترین کشورجهان را کوچک بشماریم، اما در نهایت قدرت آمریکا از منابعی سرچشمه می‌گیرند، که بسیار ریشه دار تر از ریاست جمهوری های چهارساله هستند. البته به نظر میرسد در بلند مدت برای اقتصاد جهان حضور آقای بایدن بهتر باشد و آنهم از جهت تسریع در امر گلوبالیزیشن و هچنین تثبیت جایگاه رهبری آمریکا در جهان. همچنین باید تاکید داشت هر چقدر آمریکا قدرت رهبری‌اش را از دست دهد کشورهای بیشتری به دامن کشورهای دیکتاتوری مانند چین و روسیه و … خواهند افتاد و مردم جهان بیشتر از حق دموکراسی خود دور خواهند شد و ازین جهت ترامپ یک خطر بزرگ برای آینده جهان میباشد، در مجموع نظر می‌رسد با داده های فعلی تاثیر مثبت آقای بایدن بیشتر خواهد بود .

رضا سالاری

تحصیل کرده مهندسی پلیمر ، تحلیلگر حوزه کامودیتی و انرژی و فعال حوزه نفت و پتروشیمی و زنجیره فولاد

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا