تئوری توطئه و ژن ایرانی
اول از همه بگویم که با تیتر این مطلب، خودم هم مخالفم. این چیزها به ژن ربطی ندارد. ولی اگر شما هم 28 مرداد را در حافظه جمعیتان داشته باشید، یحتمل هر چیزی را کار خودشان خواهید دانست. میگویند روزی که ایرج پزشکزاد در یک کنفرانش خبری برای کتاب دایی جان ناپلئونش حاضر شده بود، یک نفر بلند شد و فریاد زد که نوشتن همین کتاب هم کار انگلیس هاست. این داستان این خصیصه ی ما ایرانی ها را حسابی توی چشم آدم فرو میکند.
اوایل شروع کرونا میگفتند که این ویروس حملهی بیولوژیک آمریکاست و چین را هدف گرفته است، بعد از بر باد رفتن دستاوردهای ترامپ در بازار و ریزش تاریخی آن گفتند که کار چینی هاست و وامصیبتا که دارند به مفت و رایگان سهام شرکت های آمریکایی را میخرند و چه نشسته اید که معادلات جهان بر هم خورده است.
واقعیت اقتصادی اما چیزی ورای این حرف هاست. همان موقع هم که چین درگیر شد باید به این نکته توجه می کردیم که رکود تولید و تقاضا در چینی که بزرگترین مصرف کننده ی انرژی جهان است، دومینو وار یقه همه را خواهد چسبید، اکنون نیز باید به این مسئله توجه داشت که چین رقمی نزدیک به 500 میلیارد دلار به آمریکا کالا صادر میکند و اگر آمریکایی و اروپایی کالا نخرند، چین هم نمیتواند شکم آن یک میلیارد و خرده ای آدم را سیر کند. سال هاست که دیگر اثر پروانهای به واقعیت دهکدهی جهانی تبدیل شده است و اگر چین یا آمریکا عطسه کنند دیگری را باد خواهد برد.
در همان اوایل بحران کرونا یک بیولوژیست آمریکایی در رد تئوری های توطئه در این باره گفت : تصور ساخت کرونا توسط انسان، دست بالا گرفتن توانایی های اوست.
عده ای هم گفتند و میگویند که شرکتهای داروسازی دارو را کشف کرده اند و رو نمیکنند که درست و حسابی نانشان را به تنور داغ سلامتی انسان بچسبانند. همینقدر برایتان بگویم که انقدر بیمه ها و شرکت های هواپیمایی و دولتها ضرر کرده اند که اگر این داروسازان واکسن کرونا را به قیمت خون پدر جدشان به آن ها میفروختند با طیب خاطر و راحت جان پولش را میپرداختند و قول میدهم آنقدری بود که داروساز ها تا آخر عمرشان مفت بخورند و هفت نسل بعدشان نیز منتفع شوند.
در مجموع نکته ای که می توان به آن اشاره کرد این است که جامعه جهانی در روزگار کنونی آنقدر در هم تنیده است که به نظر نگارنده، راه رفتن بر روی لبه ی تیغ کرونا و انتشارش توسط یکی از دو قطب اقتصادی جهان برای آسیب زدن به دیگری، چندان معقول به نظر نمی رسد و به اصطلاح هزینه فایده مطلوبی ندارد.
شاید بد نباشد که مسئله را تنها از یک جهت بررسی نکنیم و کلیت موضوع و آنچه در حال وقوع است را مد نظر قرار دهیم و این مهم برآورده نخواهد شد مگر با خواندن اعداد و ارقام و آمار ها، کاش در کنار دیدن اخبار، کمی هم آمار بخوانیم…