به راستی آنچه جوهر مردمان را نمایان میکند،روزگار سخت است و آنچه در روزهای سخت رنگ میبازد،انصاف است و واقع بینی،که در کشاکش دوران، جای خود را به تعصبهای بی حاصل میسپارد و چه بسا اندیشیدن و منصفانه اندیشیدن چنان نایاب می گردد که باید با چراغ گرد روزگار گشت و فریاد بر آورد که«یافت می نشود،گشته ایم ما»
و اما چه بسا شبهای تاریکی که به دلگرمی کورسویی از نور، سحر شدند و تاریخ در سینه ی خود قصه ها و غصه های اینچنین فراوان دارد، و در گذر از روزهای دشوار آنچه تکیه گاه جوامع است نخبگانی هستند که با بلندی نگاهشان در فراسوی شب تاریک،سپیده ی روشن می بینند و گام هایشان را آرزوی آن استوار می سازند. به درستی همانگونه که تاریخ را فاتحه می نویسند، سرنوشت یک ملت نیز به دست اندیشمندانش رقم می خورد، و آنچه غایت ماست خدمت است به اندیشیدن و منصفانه اندیشیدن، و با خود عهد کرده ایم که جز آنچه عقل سلیم بر درستی اش حکم می کند نگوییم و بکوشیم تا با ایستادن بر شانه های علم و تخصص، ورای این شب تیره را برای مردمان ترسیم کنیم تا چنین گمان نرود که تیرگی جاودانه است. بنایی که بنیانش نهاده ایم باید که بر پایههای صداقت، آزادی اندیشه، دوری از حواشی و توجه به متن، استوار شود تا سرپناهی باشد برای اندیشیدن که از مهجوران زمان ماست.
تحلیل: نیک گشادن،گره را(منتهی الارب)(ناظم الاطبا)
از هم گشادن ،چیزی را(غیاث اللغات)
بسی به جای فرود آمدن(تاج المصادر بیهقی)
هضم کردن و انحلال(ناظم الاطبا)
آنچه مقصود ماست از “تحلیل” و “تحلیلگری” به نیکی همان است که جناب دهخدا در لغت نامه ی گرانبهاشان فرموده اند/نیک گشادن،گره ها/و ما نیز بر آنیم تا گره ها را به دندان علم و دانش و زکاوت و تیزبینی و موی از ماست کشیدن به صبر و حوصله بگشاییم تا عیاری باشد بر آنچه بر خود نام نهاده ایم.
امید است که در راه تحقیق این مهم از نظرات گران سنگ شما متفکرین بهره مند شویم و خشت به خشت این بنا را با اعتماد به یکدیگر بگذاریم.